امورات سپنتایی در 12 تا 15 ماهگیش
یا لطیف ...
بازم سلام و سلام
مهندس کوچولوی ما ، آقا سپنتا ، علاقه بسیار شدیدی به لوازم برقی و صوتی و تصویری و کلا وسایل ممنوعه داره و دور از چشم ما و کلا جلوی چشم ما هم به سرعت برق و باد خوش رو به معشوق رسانده و ما رو نصف العمر می کنه ، البته تلویزیون و لب تاپ و ریموت کنترل و خیلی چیزای دیگه رو کلا بیخیال شدیم ولی دیگه با پریز برق و گاز و ماشین لباسشویی نمیشه شوخی کرد . یه بار تو یه روز این ماشین لباسشویی بدبخت 3 بار از اول و به مدت دو ساعت کار کرد و دست آخر هم لباسها تو یه م آب موندن تا آقای پدر به کمک مادر بیاد و ماشین لباسشویی بیچاره رو نجات دادن چون شما هر بار میرفتی و برنامه ماشین رو عوض میکردی و منم از همه جا بی خبر میگفتم این ماشین چرا کارش تموم نمیشه ، ای بابااااااااااااااااااااااااا...
موبایل هاو تلفن خونه جزء اسباب بازی های شما محسوب میشه و کافیه که یکی جرات کنه و اونا رو برداره ، اونوقت دیگه حسابش با شماست :) دائم در حال شماره گرفتن هستی و با شنیدن صدای خانم یا آقایی که میگه شماره مورد نظر شما در شبکه موجود نمی باشد و یا دسترسی به مشترک مورد نظر امکان پذیر نیست ، کلی ذوق می کنی و این خانم و آقا جزء دوستان شما هستند ، چه میشه کرد ؟ عصر ، عصر تکنولوژی و ارتباطاتت دیگه :)
اجاق گاز هم که داستانی دیگه داره و شما کلا با مصرف حتی یک لیتر گاز هم مشکل داری و کلا ملاک رو بر عدم مصرف گاز گذاشتی ، با روشن شدن یه شعله گاز به سرعت خودت رو به گاز میرسونی و رسالت خود را با خاموش کردن گاز انجام داده و خوشحال و خندان در حالی که یکی از اون لبخند های پیروزمندانه ات را نثار مامی می کنی به سراغ کار خود رفته ، شده این کار رو در روز 100 بار پشت سر هم انجام دادی ، باور کن عینه واقعیته و دست آخر بیخیال پختن نهار یا شام .
تلویزیون و ماهواره و دی وی دی رو چندین ماهه که خودت روشن می کنی و کانال عوض می کنی ...
کنترلها رو پرت می کنی روی سرامیک و چشمات رو می بندی چون میدونی الان یه صدای وحشتناک میاد و بعدش میخندی .
با مگابلاکس هات به راحتی یه شکل فضایی و من درآوردی درست می کنی و برای یه کوچولو به سن تو این عالیه ، چون میتونی حدود 10 الی ١٥قطعه رو کنار و یا روی هم بچینی ..
با آدم ها به زبان خودت و خیلی بامزه صحبت می کنی و دائم دستهات رو تکون میدی و بالا و پایین می بری و تو این حالت باید خیلی جدی باهات صحبت کرد وگرنه شاکی میشی .
کلماتی که میونی بگی : ماما ، بابا ، دد، ممه یعنی می می ، برق ، بوک ، دالی و داغه
بالا و پایین رفتن از مبل و راه رفتن روی مبلها رو خیلی دوست داری ، تا بهت می گیم برو برق رو روشن کن می پری بالای کاناپه و کلید برق رو روشن می کنی .
عاشق حمام و دستشویی هستی ، امان از اوت وقتی که یکی بخواد بره حمام و یا دستشویی و نخواد تو رو ببره .... چه جسارتها !!!!چنان جیغ و دادی راه می اندازی که بیا و ببین .موقع حمام کردن صدای جیغ و خنده ات تا سه تا خونه اونطرف تر میره .
یکی از سرگرمی هات ریختن وسایل کشوها و کمدها به بیرونه و نکته جالبش اینجاست بدون اینکه کسی بهت یاد داده باشه بعد از اینکه دیگه خسته شدی و بازیت تموم شد تمام وسایل کشو رو به داخلش برمی گردونی و درش رو می بندی و میای بیرون ، من عاشق این کارتم ، نشون میده که ذاتا آدم مرتب و منظبطی هستی و همه چی باید سر جاش باشه ، خدا رو شکر که اینطوری هستی .
کلیه کابینت های آشپزخانه توسط روبانهای رنگی پلمپ گردیده اند از دست شما ، بگذریم که گاهی گره های روبانها رو باز می کنی و جایزه ات اینه که همه قابلمه و ظرف و ظروف رو بریزی وسط آشپرخانه .
جدیدا یاد گرفتی حوصله ات که سر میره و دلت میخواد بری بیرون ، میری پشت در ورودی خونه و با دستهای کوچولوت میزنی به در و میگی : ددددددددددددددددددددددددددددددددددددددد ...
تا امروز که ٥ ام شهریور ٩١ هستش هفت تا مروارید کوچولو تو دهان خوشگلت دراومده ، هفتمین دندونت تو بروجرد جوانه زد .
پیوست : ١٣ و ١٤ و ١٥ ماهگی مـبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارک نفس .