سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

سپنتا

اولین زمستون و اولین بیماری

1390/10/14 20:45
نویسنده : مامان و باباش
347 بازدید
اشتراک گذاری

یا لطیف ...

سلام کودک نارنینم ، سلام نی نی نازم ، سلام نوزاد کوچک من ، سلام پاره تن ما ...

سپنتای عزیزم

از شب یلدا که رفتیم خونه اشی جون تا امروز که دارم این مطلب رو برات می نویسم شما دچار اسهال شدید شدی و تا حالا سه بار بردیمت دکتر .

خدا رو هزار مرتبه شکر امروز نسبت به روزهای قبل حالت خیلی بهتر شده و اسهالت کمتر شده ولی از دیروز سرما هم خوردی و آب بینی ات همش در حال ریزشه .قربون اون مماخ کوچولوت برم من ...

نمی دونی این دو هفته چه روزهای سختی برای من و بابایی بود و ما چقدر عذاب کشیدیم ، اگه میدونستم با خوردن هندونه شب یلدا مریض میشی ، باور کن تمام هندونه های دنیا رو از بین می بردم تا بتونم جلوی بیماری تو رو بگیرم .

تو این دو هفته بطور جدی مسئولیت سنگین مادر بودن رو درک کردم و بابت این کوتاهی بارها و بارها خودم رو سرزنش کردم و گریه کردم و سلامتی تو رو از خدای مهربون درخواست کردم .

اصلا دلم نمی خواست شروع اولین روزهای زمستانت با بیماری باشه ولی شاید یه تجربه برای مامی و ددی بی تجربه ات بود که بیشتر مراقبت باشن و حواسشون بیشتر از قبل به تو باشه هر چند به عقیده همه اطرافیان ما دیگه داریم در مراقبت از تو زیاده روی می کنیم ولی من و بابایی اینطوری فکر نمی کنیم و عاشقانه و با تمام وجود تا اونجایی که توان داریم و خدا بهمون قوت میده در نگهداری و به ثمر رساندنت تلاش و همت می کنیم .

پیوست : از خدایی که هر بار خواستمش و خواندمش اجابتم نمود و نا امیدم نکرد با وجود همه کوتاهی هایم در بندگی ، اینبار هم مثل همیشه عاجزانه و  مادرانه خواهش می کنم که همیشه و هرجا در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی باشی و هرگز به قول قدیمی ها دستت گرم نشه .....الهی آمین

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان یاسمین زهرا
15 دی 90 12:25
خدایا سپنتا گلی زودی خوب شه


دوست دارم خاله ندای مهربونم ، بوووووووووووس برای یاسی خوشگلم

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپنتا می باشد