سپنتاسپنتا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

سپنتا

پارک قیطریه

1390/8/15 21:58
نویسنده : مامان و باباش
565 بازدید
اشتراک گذاری

یا لطیف ...

 

سلام سپنتای خوشگل ما

از دو هفته پیش مامان با دوستای تاپیک مامانای خردادی قرار گذاشتیم روز 13 آبان با هم یه قرار بداریم و برای اولین بار همدیگه و نی نی های نازمون رو ببینیم .

روز 13آبان رسید و من وبابایی شما رو کلی خوش تیپ کردیم و رفتیم سر قرار . حدس بزن پند تا از مامانا اومده بودن ........

niniweblog.com

.

.

.

درست حدس زدی باهوشک من ...

فقط یکی از دوستای مامانی اومده بود با پسر نازش ...

niniweblog.com

اسم دوستم بهار بود و اسم نی نی نازش آرتا ...

حدود 2 ساعت با آرتا و مامان و باباش تو پارک پیاده روی کردیم و با هم کلی صحبت کردیم و ماحصل این قرار ای شد که مامی و بابایی دو تا دوست خوب پیدا کردن . خوش به حالمون

جالب اینکه تو و آرتا اصلا متوجه هم نبودین و با هم کاری نداشنین البته هنوز برای شما دوتا کلوچه زوده که بتونید با هم ارتباط برقرار کنید البته شاید هم با هم دوست شدید و ما خبر نداریم آخه دنیای شما فرشته ها کجا و دنیای ما کجا .

تو پارک آروم و ساکت تو کالسکه ات نشسته بودی و صدات در نمی اومد و محو تماشای پارک و درختها و گربه ها و کلاغها و آدمهای دور و برت بودی و یه تجربه جدید رو تو ذهن کوچولوت save  می کردی و فکر کنم پیش خودت می گفتی عجب حای باحالیه ، چرا مامی و بابایی منو تا حالا اینجا نیاوردن .

جوابش رو بهت می گم خیلی ساده : چون مامی خیلی تنبله و بابایی به زور از خونه می برش بیرون عزیز دل .

راستی یه اعترافی هم برات می کنم به هیچ کس نگو ،،،،،،،،،، باشه !!!!!

niniweblog.com

 

من و بابایی اینقدر برات لباس پوشونده بودیم که اصلا نمی تونستی تکون بخوری و تو کالسکه ات باد کرده بودی و نشسته بودی مثل پادشاه های بزرگ که خیلی هم بهت میاد این صفت ، نفسم .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

بابا مهدی
2 آذر 90 13:59
خوب مامان مریم ، یه چند تا عکس از اون روز هم بذار برای پسری ....



حتما عزیزم

بابا مهدی
7 آذر 90 16:19
پس چی شد آخه عکسهای اون روز / پارک قیطریه


مامی تنبل )) منم من )
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سپنتا می باشد